×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

[ad_1]

زندگی نامه علی صیاد شیرازی

امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، فرزند زیاد، در روز چهارم خرداد ماه سال 1323 در شهرستان «درگز» از توابع استان خراسان به دنیا آمد. پس از طی دوران طفولیت، درگرگان به دبستان «منوچهری» رفت و دوره متوسطه را تا سال سوم در دبیرستانهای «هدایت» و «فخرالدین اسعد گرگانی» در شهرهای شاهرود و گرگان طی نمود.

در خرداد ماه سال 1342 از دبیرستان امیر كبیر در تهران در رشته ریاضی دیپلم متوسطه گرفت.

شهید صیاد شیرازی - زندگی نامه شهید سپهبد صیاد شیرازی

یك سال بعد درآزمون ورودی دانشكده افسری پذیرفته شد و به تحصیل علوم نظامی پرداخت. سه سال بعد، در مهر ماه سال 1346 با درجه ستوان دومی در رسته توپخانه فارغ التحصیل شد.

پس از فراغت از تحصیل در شیراز دوره رنجر و چتربازی را با رتبه عالی گذراند، در اصفهان دوره تخصصی توپخانه را دید و از سال 1348 به لشگر زرهی تبریز پیوست و خدمت رسمی خود را در نیروی زمینی آغاز نمود.

اولین سمت صیاد شیرازی «افسر دیده بان توپخانه و معاون آتشبار» بود. اما تخصص در جنگ سرنیزه، مدیریت علمی و مقتدرانه از سویی ایمان و اعتقاد قلبی به عنایات خاصه الهی حاصل از تمسك به نماز، عزتی را برای «ستوان دوم جوان» فراهم ساخته بود كه اقبال و ارادت ویژه سپهبد یوسفی ـ فرمانده لشگر تبریز ـ و سایر افسران و همكاران به او از نشانه های آن است.

در پایان 9 ماه حضور وی در تبریز، لشگر مزبور منحل گردید، علت اصلی آن فرماندهی لشگر بود كه به قول امیر صیاد: «فرمانده محكمی كه نه اعلیحضرت می گفت و نه هیچی».

پس از انحلال لشگر تبریز در اسفند ماه سال 1349، به لشگر 81 زرهی كرمانشاه منتقل و در گردان 317 توپخانه به عنوان «فرمانده آتشبار» مشغول به خدمت شد.

وی در همان سال اقامت در كرمانشاه ـ 1350ـ با دختر عموی خود ازدواج نمود.

اوایل سال 1351 در آزمون اعزام به خارج دانش آموختگان دانشكده افسری شركت كرد و پس از قبولی برای تكمیل تخصص توپخانه به آمریكا اعزام شد. وی دوره سه ماهه تخصص «هواسنجی بالستیك» را در شهر «فورت سیل» ایالت «اوكلاهما» با نمره عالی و احراز رتبه اول از میان 20 افسر آمریكایی و ایرانی به پایان رسانید.

پس از بازگشت به میهن،در اواخر سال 1352 به اصفهان رفت و در دانشكده توپخانه مشغول تدریس گردید و در كنار انجام وظایف نظامی و شغلی، به تدریس زبان انگلیسی به طلاب حوزه علمیه «حاج حسن امامی» می پرداخت.

 او همزمان شخصیت سیاسی خود را نیز قوام بخشید، ارتباط با شهید كلاهدوز و اقارب پرست با توجه به عضویت ایشان در گروه مخفی ارتش از نمونه های فعالیت سیاسی او در اصفهان است.

 وی به عنوان یك نظامی موضع كاملاً مشخصی نسبت به حركت امام خمینی (ره) و انقلاب داشت، چنانكه به مدت سه روز از نوزدهم بهمن سال 57 تا شامگاه پیروزی انقلاب اسلامی (بیست و دوم بهمن) به اتهام تحریك جوانان و سربازان به شورش و آشوب در پادگان در بازداشت بود و در روزهای پر التهاب و حساس اولیه پیروزی انقلاب با همكاری آیات عظام خادمی و طاهری به سوق دادن اوضاع بسوی آرامش و امنیت ایفای نقش نمود.

سروان صیاد شیرازی از ابتدای پیروزی انقلاب تا مهر ماه سال 58 در اصفهان بود، در این مدت با همكاری نیروهای نظامی و دوستان انقلابی ـ كه بعداً پاسدار شدند ـ گروه سی نفره ای را تشكیل داده و به حفظ و حراست از پادگان پرداخت.

در مهر ماه سال 1358 اخبار ناگواری از كردستان می رسید، «سقوط پادگان مهاباد و غارت تیپ»، خصوصاً «قتل عام 23 نفر از پاسداران» كه در پانزدهم مهر ماه در حوالی سردشت توسط ضد انقلاب صورت گرفته بود.

 دكتر چمران، سروان صیاد شیرازی، و سرتیپ فلاحی ـ فرمانده وقت نزاجا ـ به بانه آمدند، تیمسار در بانه ماند و سایر نفرات با هلیكوپتر به پادگان سردشت رفتند (21 مهر ماه).

در مدت 17 روز حضور در منطقه سردشت با فرماندهی دكتر چمران 9 عملیات چریكی با موفقیت صورت گرفت، حضور وزیر دفاع در صحنه نبرد انگیزه های مضاعفی برای خدمت بوجود می آورد و نتیجه این همكاری سلب آسایش و عقب نشینی نیروهای ضد انقلاب می گردد.

در زمستان سال 1358، «قرارگاه عملیاتی غرب» در كرمانشاه با فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی تشكیل شد. لشگر 81 زرهی كرمانشاه، لشگر 16 زرهی قزوین، لشگر 28 كردستان و تیپ 23 نیروی مخصوص و تعدادی از پاسداران انقلاب اسلامی هسته اصلی تشكیل قرارگاه بودند.

شهید ناصر كاظمی فرماندار پاوه و فرمانده سپاه آنجا نیز ارتباطی تنگاتنگ با قرارگاه برقرار نمود.

 اولین عملیات پس از تشكیل قرارگاه «آزادسازی مریوان» و پاكسازی كلیه محورهای مراسلاتی به آن بود.

در همان ایام با بروز برخوردهای سیاسی در میان مسئولین رده بالا (شهید بهشتی و روحانیت با بنی صدر) و كشیده شدن این اختلافات به میان مردم، قرارگاه عملیاتی غرب با هدف متوجه ساختن مسئولین به مسائل كردستان اعلامیه ای صادر كرد و خواستار وحدت و یكپارچگی مسئولین و حمایت از مبارزات در كردستان شد.

بنی صدر احساس كرد قرارگاه در حمایت از شهید بهشتی درآمده و بدین طریق نسبت به عزل سرهنگ از فرماندهی قرارگاه غرب مصمم شد و سرهنگ عطاریان معدوم را بجای او منصوب كرد.

 سرهنگ صیاد به فرماندهی كردستان منصوب شد، اما عملاً به انزوا كشیده شده بود، طرح «والعادیات» را نوشت اما رئیس جمهور موافقت نكرد.

در مدت 44 روز حضور در منطقه، شهرهای اشنویه و بوكان آزاد و امنیت نسبی در شمال غرب كشور حكمفرما گردید.

 صحنه اصلی جنگ در خوزستان ـ هدف اصلی و اساسی عراق ـ در جریان بود، آبادان نزدیك به یك سال در حال محاصره و در شرف سقوط بود، نیروهای عراقی به شرق كارون نفوذ نموده و در حال تحكیم موقعیت و پدافند بودند، پنجم مهر ماه سال 1360 یعنی تقریباً یك سال پس از آغاز تجاوز عراق، اولین عملیات آفندی بزرگ ارتش جمهوری اسلامی ایران ـ با نام ثامن الأئمه ـ به اجرا درآمد، در یك یورش برق آسا، در مدت دو روز شكست سختی به نیروهای متجاوز وارد شد و با انهدام كامل لشگر 3 زرهی عراق در شرق كارون، محاصره آبادان را در هم شكستند و رؤیای رژیم بغداد برای تصرف آبادان و كنترل آب راه اروند رود برای همیشه نقش بر آب شد.

پس از اجرای موفقیت آمیز عملیات ثامن الأئمه، جمعی از فرماندهان عالی رتبه نظامی از جمله سرتیپ فلاحی جانشین ستاد مشترك ارتش، سرهنگ فكوری فرمانده نیروی هوایی، سرهنگ نامجوی وزیر دفاع، سرگرد یوسف كلاهدوز، قائم مقام عملیاتی سپاه پاسداران و محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر، در حالی كه با یك فروند هواپیمای «سی130» از خوزستان به تهران باز می گشتند در اثر سانحه سقوط هواپیما به شهادت رسیدند.

با شهادت فرماندهان عالی رتبه، تغییراتی در كادر بالای ارتش بوجود آمد و با انتصاب سرتیپ ظهیرنژاد ـ فرمانده وقت نیروهای زمینی ـ به ریاست ستاد مشترك و سرهنگ توپخانه علی صیاد شیرازی به «فرماندهی نیروی زمینی» منصوب شد.

اینك او پس از آزاد سازی اشنویه و بوكان و برقراری امنیت در مناطق آشوب زده شمال غرب كشور با انتصاب به فرماندهی نزاجا به عنوان نخستین اقدام فوری، «قرارگاه مشترك ارتش و سپاه» را در اهواز تشكیل داده و بر مبنای تدبیر كلی و طرح ابلاغی مبنی بر اجرای عملیات در خوزستان بررسی های مقدماتی را آغاز نمود.

عملیات طریق القدس در شامگاه هشتم آذر سال 1360 در منطقه عمومی بستان آغاز گردید و پس از چهار شبانه روز حمله همه جانبه زمینی و هوایی، شهر بستان و حدود 600 كیلومتر از مناطق اشغالی آزاد و ارتباط میان نیروهای دشمن در شمال و جنوب قطع گردید و رزمندگان اسلام به مرزهای بین المللی در منطقه شیب و هورالعظیم رسیدند.

عملیات طریق القدس نقطه عطف و مقدمه فتح المبین شد، نیروی استثنایی كه از حیث وجود روحیه شهادت طلبی و ایثار و اخلاص، قابل مقایسه با جنگ های صدر اسلام بود.

حركت به سوی خرمشهر از مناسبترین محور یعنی جاده خرمشهر به اهواز و شرق آن ـ رودخانه عرایض ـ آغاز شد، از سپاه پاسداران تیپ 27 محمد رسول الله (ص)، تیپ 14 امام حسین (ع)، تیپ 8 نجف اشرف و از ارتش تیپ یك لشگر 21 حمزه سید الشهداء به فرماندهی سرتیپ شاهین راد و تیپ سه از لشگر 77 خراسان،حضور داشتند.

دهم اردیبهشت ماه، مرحله نهایی از دو محور آغاز شد، شهید جاوید الاثر احمد متوسلیان و شهید خرازی نقش بسزایی در پیش روی نیروها داشتند. شهید خرازی با اجازه مستقیم فرمانده نیروی زمینی با هفتصد نفر به خونین شهر حمله كرد و در نهایت خونین شهر در ساعات اولیه صبح روز سوم خرداد ماه سال 1361آزاد شد.

 عملیات رمضان در 1361/4/22 انجام و سه قرارگاه (فجر، فتح، نصر) حملات موج گونه شبانه ای را به سوی بصره انجام دادند، عراق برای اولین بار از دفاع متحرك استفاده می كردند و با توجه به اینكه در خاك خود دفاع می كرد و از تانك پیشرفته «تی 72» بهره می برد، توانست پس از تحمل تلفات بسیار پدافند نموده و در نهایت خلاء بوجود آمده در جناح شمالی نیروهای ایرانی، موجب شد تا عراق از بزرگترین شكست نظامی نجات پیدا کند.

پس از عملیات رمضان، ارتش و سپاه پاسداران در سراسر جبهه ها اقدام به تقویت نیرو و تجدید سازماندهی و تجهیز قوا نموند، پس از سه ماه در نهم مهر سال 61 عملیات هجومی جدیدی به نام «مسلم بن عقیل(ع)» با فرماندهی فرمانده نیروی زمینی در محور سومار آغاز شد، این عملیات یك آفند ضربتی پر توان بود و دو یگان ضربتی ارتش و سپاه هسته  اولیه آن بودند، تیپ 27 محمد رسول الله نیز به فرماندهی سردار رشید اسلام شهید حا ج ابراهیم همت حضوری فعال داشت.

 تصرف ارتفاعات مشرف بر منطقه استراتژیك و رزمی و اخراج كامل دشمن از منطقه سو مار حاصل این حمله بود.

پس از عملیات بدر و در اوایل سال 1364 با تصویب شورای عالی دفاع سازمان ارتش و سپاه جدا شد و مقرر گردید، هر یك از دو نیروها با اختیار تام، عملیات مستقل انجام دهند.

در این مقطع نیز تابستان سال 1365 فرمانده نیروی زمینی همراه با حركت كلی نظام مقدس جمهوری اسلامی در مواجهه با دشمن به عنوان عنصری تعین كننده و ركن اصلی طراحی و اجرای عملیات مطرح بود.

به هر حال فرمانده لایق نیروی زمینی، پس از حدود 5 سال انجام وظیفه در مسئولیت خطیر فوق در تیر ماه سال 1365 از سمت خود استعفا داد و بلافاصله با پیشنهاد آیت الله العظمی خامنه ای ـ ریاست جمهوری وقت ـ و تصویب رهبر فقید انقلاب به سمت نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد.

در روز 18 اردیبهشت ماه 1366 به همراه تعداد دیگری از فرماندهان ارتش با پیشنهاد رئیس شورای عالی دفاع و موافقت امام (ره) به درجه سرتیپی ارتقای مقام یافت.

اگر چه تا پایان جنگ تحمیلی، تنها موضوع جنگ و حضور مستمر و مفید در جبهه در اندیشه صیاد شیرازی دور می‌زد، اما عمده فعالیت شاخص نظامی او در پایان جنگ و درگیری با ضد انقلاب در عملیات مرصاد شكل گرفت.

 او ضد انقلاب را از كردستان می‌شناخت، ضد انقلاب نیز او را به خوبی می‌شناختند، او همان افسری بود كه قبل از آغاز جنگ مانع از تجزیه كردستان شده بود و در نهایت علت اصلی شهادت او همان؛ مبارزات و ضربات مهلكی بود كه بر پیكره ضد انقلاب وارد آورده بود.

پس از پذیرش هوشیارانه قطعنامه 598 سازمان ملل از سوی حضرت امام (ره) به تشخیص مصلحت ایشان، عراق با منافقین مسلح همراه شده و در تاریخ 1367/3/5 از طریق سر پل ذهاب به طرف شهر «كرند» حركت نمود.

سرتیپ صیاد شیرازی سریعاً خود را به كرمانشاه رسانده و با فعال نمودن هوا نیروز و سازما‌ندهی نیروها و طراحی عملیات به همراه فرماندهان سپاه به مقابله با منافقین برخاست و در عملیات مرصاد نقش فوق‌العاده‌ای در پیروزی نهایی ایفا نمود.

انهدام منافقین و شكست دشمن، فصل شیرینی پایان جنگ هشت ساله بود.

ایران در مقابل نیمی از ارتش دنیا در پوشش حزب بعث،به شكل قهرمانانه‌ای از مرزهای تاریخی خود دفاع نمود، انقلاب در جنگ صدور یافت، مظلومیت ایران انقلابی در جنگ ثبوت یافت، پرده از چهره تزویر جهانخواران برداشته شدوایران دوستان و دشمنان خود را شناخت.

 بعد از پایان جنگ تحمیلی سرتیپ صیاد شیرازی در كمیسیونهای شورای عالی دفاع نقشی فعال داشت، به طور جامع و علمی به مسائل اساسی مرتبط با نیروهای مسلح و دفاع مقدس پرداخته و با مطالعه و تحقیق راهكارهای مناسبی در رابطه با بهبود یافتن وضعیت دفاعی و تجهیز یگانهای مختلف ارتش ارائه می‌نمود، حضور او در شورا باعث تحرك و پویایی مجموعه شد، از جمله مواردی كه به پیشنهاد او جلسات متعدد و اقدامات مثبتی در سطح نیروهای مسلح صورت گرفت می‌توان به طرح استراتژی كلی نظام درباره منافقین در چگونگی برخورد با ایشان نیز بهبود بخشیدن به وضعیت دفاعی و عمرانی جزایر و سواحل مناطق دریایی و مسایل كردستان اشاره كرد.

شهید صیاد ضمن تدریس در دانشگاه افسری با مشورت با محققین حوزه و دانشگاه سعی در بررسی تطبیقی جنگ تحمیلی و جنگهای صدر اسلام داشت و به طور جدی در این رابطه به تحقیق پرداخت. در عین حال او خواستار ثبت تاریخ انقلاب و جنگ تحمیلی بود و هیأت معارف جنگ در همین راستا توسط علی صیاد شیرازی تاسیس گردید.

سرتیپ صیاد شیرازی در مهر ماه سال 1368به درخواست رئیس ستاد فرماندهی كل نیروهای مسلح و موافقت مقام معظم رهبری به «معاونت بازرسی كل نیروهای مسلح» انتخاب گردید و در شهریور ماه سال 1372 با حكم فرمانده معظم كل قوا به سمت «جانشینی رئیس ستاد كل نیروهای مسلح» منصوب شد و در 16 فروردین 1378 همزمان با عید خجسته غدیر خم به دست مقام معظم رهبری به درجه سرلشگری نایل آمد.

سرانجام در روز بیست و یكم فروردین ماه 1378 در مقابل درب منزل مسكونی خود در تهران مورد هدف عناصر ضد انقلاب قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.

در نگاهی اجمالی به شخصیت شهید صیاد شیرازی، مجموعه‌ای كاملاً منسجم از یك انسان كامل دیده می‌شود، او از نظامی بودن، شیعه بودن، ایرانی بودن و بسیجی بودن هیچ كم نداشت؛ بدون ذره‌ای تلاش برای مطلع شدن، بدون كوچكترین ادعایی برای بودن و بدون حتی اشاره‌ای به افتخارات و 70 درصد جانبازی پهلوانانه.

انسان متعهدی كه برای ساختن جهان بینی كلی خود نسبت به جهان هستی حداقل 25 سال وقت گذاشت، مطالعه كرد و محاسبه نمود. انقلاب اسلامی و امام، گمشده ایدئولوژی او بودند و با یافتن آنها به یقین رسید و مخلصانه تا آخرین لحظه حیات، مجاهدت نمود.

صیاد شیرازی با حمایت از پاسداران انقلاب، شركت دادن ایشان در مسائل نظامی و آموزش­های تخصصی‌ لازم، بستر اصلی تشكیل قطب نیرومند نظامی دیگری بنام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» از ایران بعد از انقلاب را فراهم ساخت.

یكی از روحیات خاص شهید، گرایش به وحدت و پرهیز از اختلافات بود، او این اعتقاد را در كلیه شئون زندگی خود سرایت داده بود و در بعد نظامی و در زمان جنگ نیز هدف او در كنار هم جنگیدن رزمندگان بود.

در راستای همین پرهیز از اختلاف، شهید صیاد بعد از جنگ تحمیلی نیز هیچ گاه وارد احزاب و گروه‌های سیاسی نشده و در خط واحد ولایت بود.

در باب امور فرهنگی و اجتماعی چنانكه از خاطرات نزدیكان و یادداشتهای خود او به دست می‌آید وی در عین مشغله كاری فراوان با برنامه ریزی مناسب به مطالعه تفاسیر قرآن مجید و مطالعات علمی و اجتماعی پرداخته و حداقل هفته‌ای یك بار به دیدار علما می‌رفت. كمك به خانه و خانواده، تربیت فرزندان با تزریق روحیه اعتماد به نفس و آموزش عملی اصول و مبانی عالیه و اصیل اسلامی در سرلوحه برنامه‌های او بود.

 

روحش شاد و یادش گرامی باد

[ad_2]

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.