به گزارش ميليتاری نيوز، محمد ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال رسانه ای طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
آقای ظریف امروز گفت “ما نباید همه فکر خود را معطوف به آمریکا کنیم. بزرگترین مخالفان مذاکره با غرب ، غرب را مرکز دنیا می بینند. جاهایی که داد ضدیت با آمریکا سر می دهند، باور ندارند آمریکا را هم می توان شکست داد ؟”.
او همچنین گفته است “چرا کیهان و صداوسیما بخش اول جمله اوباما را تیتر میکنند که«اگر میتوانستیم یک پیچومهره از هستهای ایران باقی نمیگذاشتیم»اما جمله بعد را که میگوید«اما نمیتوانیم»سانسور میکنند؟ چرا غرور ملی مردم مان را نادیده می گیریم؟
صدق و کذب این سخنان کجاست؟
آیا غیر دولت و شخص وزیر خارجه و حامیانشان، کس دیگری بود که در این پنج سال همه همت خود را صرف جلب اعتماد و رضایت آمریکا و اروپا کرده باشد؟! چه کسی گفت “آمریکا کدخداست و اروپایی ها آقا اجازه هستند؛ بستن با کدخدا راحت تراست” و اما اکنون با خروج آمریکا از برجام می گوید “شر مزاحم کم شد”؟!
یادداشت دیگری از محمد ایمانی را بخوانید:
“غرب مرکز دنیا نیست”؛ گفتمان کیست؟
مذاکره درباره برد موشک ها ممنوع!
این طیف، آمریکا را دشمنی که باید و می توان شکست داد، تصویر کرده اند؟ یا دوستی که؛ “مودب” و “قابل اعتماد” است، امضای او “تضمین” است؟
آنها باور داشته اند آمریکا و غرب، مرکز دنیا نیست؟ غیر از دیپلماسی التماسی، کدام رویکرد دیگر را در حوزه دیپلماسی نسبت به دنیا غیر غرب به اجرا گذاشته اند؟
چرا سفارت ما در چین و هند، پنج ماه سفیر نداشت و وقتی هم خواستند برای چین سفیر انتخاب کنند، دستیار وزیر و مدیر کل آمریکای وزارت خارجه را گماشتند؟! بعد از پنج سال نتوانسته بودند دیپلماتی که متخصص شرق باشد، تربیت کنند؟
ظریف امروز، چهره “دشمن” و “قابل شکست دادن” از آمریکا ترسیم کرده، حال آن که در دوسال مذاکره، در گفتار و رفتار، تصویر شریک قابل اعتماد از او ترسیم می کرد و کار به محرمانه کردن مذاکرات و همرازی کشید.
شخص او در سخنرانی شورای روابط خارجی آمریکا از سر دوستی و احتیاج و التماس سخن گفت و عملا رقبای انتخاباتی مدعیان و اعتدال و اصلاحات را رقیب مشترک طیف خود و آمریکایی ها تصویر کرد!
به این سخنان آقای ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا و درپاسخ هاله اسفندیاری (26 شهریور 93) توجه کنید: “ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی برگزار میشود، به این عملکرد ما پاسخ دهند”.
او ادامه می دهد “وقتی قبلاً در سالهای۲۰۰۴ و۲۰۰۵، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد(!) حالا بار دیگر من زنده شدهام. به نظر من غرب در انتقال پیامی که میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند”. آیا در قبیل این سخنان، عزم شکست دادن آمریکا دیده می شود؟!
یک سال بعد (چهارم مرداد 1394) جانکری در شورای روابط خارجی آمریکا گفت «دوستان! اگر به توافق پشت کنیم، یک پیام بزرگ به افراطیها در ایران میفرستیم. چه کسی میداند در این صورت انتخابات (مجلس) چه میشود اما روحانی و ظریف که خود را در مذاکره با غرب به خطر انداختند، به نظرم به دردسر جدی میافتند».
دقیقا یک سال پس از این سخنان، جان برنان رئیسسازمان CIA چهارم مرداد 95 در همایش امنیتی اسپن تصریح کرد «توافق هستهای رئیسجمهور روحانی را که از دید ما بین عناصر فعال در ایران بسیار میانهروتر به شمار میآید، تقویت کرد. او باید دستاوردهای بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند، به این دلیل که در حکومت ایران بین تندروها و میانهروها رقابت وجود دارد… نگرانی من این است که خب بسیاری از ایرانیها انتظار داشتند با آزاد شدن داراییهای این کشور، پول به زندگی آنها سرازیر شود».
یادداشت دیگری از محمد ایمانی را بخوانید:
شب انتخابات چادر نمیزنند
آب و صابون… 18 ماه بعد!
آمریکا برخلاف ادعای تیم ظریف که می گفتند نمی تواند از برجام خارج شود، خارج شد؛ چون همین طیف به ترامپ تضمین دادند حتی در صورت خروج آمریکا، به تعهدات برجامی خود ادامه می دهند!
تعهدات برجامی یعنی:
-خروج 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده (از مجموع 10 هزار کیلوگرم) از شور که معادل 97 درصد کل اورانیوم غنی شده در 10 سال می شود.
-اوراق کردن 15 هزار سانتریفیوژ از مجموع 19 هزار سانتریفیوژ (78 درصد کل سانتریفیوژها)
-تغییر ماهیت رآکتور آب سنگین اراک و خارج کردن و از کار انداختن قبل رآکتور
-از هم پاشاندن بخش عمده ای از ظرفیت متشکل متخصصان فعال در بخش هسته ای
– توقف پیشرفت شتابان برنامه هسته ای برای حداقل 8 سال و …
بله ملت ما و جمهوری اسلامی در همین یک دهه اخیر با وجود کژتابی غربگراها، په شکل پیاپی در حال ناکام گذاشتن نقشه های آمریکا و شکست او در جبهه مقاومت منطقه ای بوده است؛ اما امثال آقای ظریف کمتری سهمی در این مقاومت پیروز ندارند.
هم ایشان بود که مجددا به شورای روابط خارجی رفت، با گردن کج، شکایت آل سعود را نزد آمریکایی ها برد و به جای اعتراض قاطع و تهدید صریح، خودمان رامتهم کرد و گفت:
“ما بارها در خفا و پنهان درخواست مذاکره منطقه ای داده ایم . نه ایران و نه عربستان نمیتوانند هژمون منطقه باشند. ما برای مستثنا کردن یکدیگر و تبدیل شدن به قدرتمندترین در منطقه، منطقه را نابود کردهایم. باید این روند را متوقف کنیم. ما خیلی درباره یکدیگر صحبت میکنیم، به خصوص وقتی به اینجا میآییم(!) ما را به مداخله در امورشان متهم میکنند. خوب مواردی هم وجود دارد که آنها در امور داخلی ما دخالت کردهاند، اما ما هرگز مانند آنها نگفتهایم درگیری را به داخل خاک عربستان خواهیم کشید”!
آیا در این سخنان، سر سوزنی غرور ملی می بینید؟
کاملا موافقم تحلیل درستی است اعتماد به امریکا وغرب از اول اشتباه بود
سلام. شما که سخنان دکتر ظریف را نقد کردین و باتوجه به کل محتوای این متن، ناقد عدم وجود سفیر در چین هستین، لطفا به این سوالات پاسخ بدین: 1) آیا استارت برجام با دستور رهبر و زمان آقای احمدی نژاد شروع شده یاخیر؟ 2) آیا چین و روسیه از غرب بهترند؟ اگر پاسختون بله است درخصوص خیانتهای روسیه و چین در بسیاری از قراردادها هم توضیح بدین لطفا. 3) آیا غیر ازینست که صدا وسیمای میلی، مانند همین نشریه شما،طرف جریان اصولگرارو داره؟
ومن الله توفیق
سلام. شما که سخنان دکتر ظریف را نقد کردین و باتوجه به کل محتوای این متن، ناقد عدم وجود سفیر در چین هستین، لطفا به این سوالات پاسخ بدین: 1) آیا استارت برجام با دستور رهبر و زمان آقای احمدی نژاد شروع شده یاخیر؟ 2) آیا چین و روسیه از غرب بهترند؟ اگر پاسختون بله است درخصوص خیانتهای روسیه و چین در بسیاری از قراردادها هم توضیح بدین لطفا. 3) آیا غیر ازینست که صدا وسیمای میلی، مانند همین نشریه شما،طرف جریان اصولگرارو داره؟ اگر پاسختون خیر است، لطفا بگین چندبار صدا و سیمای میلی و همین مجله شما در خصوص دستاوردهای برجام حرف زدین؟ بهرحال هر قراردادی نقاط ضعف و قوت داره. شما اصولگراهها فقط نقاط ضعفش رو بولد کردین. خب اگه نقطه قوتی نداشت چرا ترامپ ازش خارج شد؟ ومن الله توفیق
وقتی ملت فکر میکنه شخصی که انگلیسی اش خوب است اما دیپلماسی بلد نیست بهتر از شخصی است که دیپلماسی بلد است اما انگلیسی نه ، وضعیت همین مشود!